داستان

هر کی دوست داره بخونه

داستان

هر کی دوست داره بخونه

خواب عجیب

روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته‌هاستو به کارهای آنها نگاه می‌کند،هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارندو تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند،و آنها را داخل جعبه می‌گذارند.مرد از فرشته‌ای پرسید، شما چکار می‌کنید؟!
فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد،گفت: این جا بخش دریافت استوما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم. مرد کمی جلوتر رفت،باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارندو آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.
مرد پرسید: شماها چکار می‌کنید؟!یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بیکار نشسته استمرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟!
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب می‌دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟! فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند*خدایا شکر*
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد