-
دلیل داد زدن!!!
پنجشنبه 2 مهرماه سال 1388 08:45
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم. استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف...
-
عاقبت درس نخواندن!
پنجشنبه 2 مهرماه سال 1388 08:44
ما یک رفیقی داشتیم که از نظر باحال بودن دو سه برابر ما بود(دیگر حسابش را بکنید که او کی بود) این بنده خدا به خاطر مشکلات زیادی که داشت نتوانست درس بخواند و در دبیرستان درس را طلاق داد و رفت سراغ زندگیش. زده بود توی کار بنائی و عملگی ساختمان (از همین کارگرهائی که کنار خیابان می ایستند تا کسی برای بنائی بیاید دنبالشان)...
-
پندها...
پنجشنبه 2 مهرماه سال 1388 08:43
از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد، خدا گفت: نه! رها کردن کار توست، تو باید از آن ها دست بکشی. از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد، خدا گفت: نه! شکیبایی زاده رنج و سختی است، شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است . از خدا خواستم تا خوشی و سعادت ام بخشد، خدا گفت: نه! من به تو نعمت و برکت داده ام، حال با توست که...
-
BRT (داستان کوتاه طنز)
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 11:43
- الو - سلام - سلام کجایی؟ - تو تاکسی دارم می رم خرید - همین الام پیاده شو! - چرا؟ نرسیدم که هنوز! - پیاده شو، زود باش ، بهت می گم همین حالا - مگه قراره ماشین منفجر بشه که اینطوری می گی؟ - مامان پیاده شو دیگه! - تا نگی چرا، پیاده نمی شم، خُلم مگه وسط خیابون پیاده شم؟ - باشه برات توضیح می دم به شرطی که قول بدی برگشتنه...
-
به نام خدا
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 05:27
با یاد خدا شروع می کنم که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو